تاب «الگوی سوم؛ الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه»
کتاب «الگوی سوم؛ الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه» نوشته دکتر فرج الله هدایت نیا، در سال ۱۳۹۵ به همت سازمان بسیج جامعه زنان کشور در ۳۱۲ صفحه توسط انتشارات لشکر فرشتگان منتشر شده است.
در مقدمه این کتاب وضعیت متفاوت زنان با مردان در جامعه امروز، ناشی از ستم تاریخی به زن معرفی شده است. لذا با توجه به تأکیدات رهبران انقلاب اسلامی درباره ضرورت مسئله الگوشناسی برای زنان، به خصوص در پیام مقام معظم رهبری به کنگره هفت هزار زن شهید، هدف کتاب تبیین مبانی، لوازم، شاخصه ها و بایسته های الگوی سوم بیان شده است. چیستی الگو و دلایل شناخت و انتخاب آن، مبانی و شاخصه های الگوی سوم و اقتضائات آن دغدغه اصلی نویسنده در این نوشتار است.
در بخش مفهومشناسی، الگو به عنوان واژه کلیدی بحث، در معنای مصدری و وصفی بررسی شده و واژههای مرتبط با آن مانند اقتدا، تقلید، اطاعت نیز مورد تأمل قرار گرفته است. نویسنده در تشریح فلسفه الگوپذیری، ابتدا سرسپردگی کورکورانه را بر اساس آیه ۶۷ سوره احزاب و روایاتی از امام صادق(ع) مورد تقبیح قرار داده و در همین راستا ضرورت الگوپذیری آگاهانه و اهمیت آن در مبانی دینی را بر اساس آیه ۳۱ سوره آل عمران و روایاتی از اهل بیت(ع) متذکر شده است. وی مینویسد: از نظر اسلام، اندیشه یا نظریه حق، مهمتر از اشخاصی هستند که در مسیر حق حرکت میکنند، زیرا بیم آن میرود که اشخاص منحرف شوند و اگر چنین شود، پیروان خود را نیز با خود گمراه میسازند.
در فصل دوم کتاب به مسئله الگوشناسی زنان پرداخته شده است. خانوادهگریزی، خانهنشینی و خانوادهگرایی سه الگویی است که نویسنده از آن نام میبرد و معتقد است، دو الگوی اول در جانب افراط و تفریط قرار گرفته اند و خانوادهگرایی الگوی معتدل و مطلوب زن است. رویکرد خانوادهگریزی در مجردزیستی زن و مرجوحشماری خانهداری رخ مینماید. نویسنده در تبیین علل مجرد زیستی به عواملی نظیر باورهای غلط دینی، مسئولیتگریزی، تنوعطلبی و لذتجویی جنسی، اشاره کرده و پیامدهای آن را پاکدامنی همراه با فشارهای روحی، یا آلودهدامنی و روابط فرازناشویی دانسته است. از سوی دیگر علل خانهگریزی در نظر نویسنده ریشه در مسائلی مانند اولویتبخشی به حضور اجتماعی، مرجوحشماری خانهداری دارد. وی در تبیین ارزش خانهداری به جایگاه ارزشی آن در اسلام طی فرازهایی از نهجالبلاغه که جهاد زن را شوهرداری نیکو دانسته، اشاره کرده است. در بخشی از این فصل آمده است: این قبیل روایات نشان میدهد که تلاش زن در اداره مطلوب خانه و ایجاد محیطی توام با آرامش برای شوهر و فرزندان، پاداشی معادل حضور در مساجد و محافل مذهبی، جهاد در راه خدا و مانند آن دارد.
در گفتار دوم این فصل و در راستای تبیین الگوی خانهنشینی به تعبیر شهید مطهری خصوصا در تشبیه زن خانهنشین به «شئ گرانبهای بدون نقش» اشاره شده است. نویسنده در تبیین جایگاه فقهی الگوی خانهنشینی زن به استحباب آن از دیدگاه برخی فقها نظیر صاحب عروهالوثقی و نقد مبانی و ادله لزوم خانهنشینی پرداخته است. تنافی حضور اجتماعی زن با اصل پاکزیستی، تنافی حضور اجتماعی زن با مسئولیتهای همسری، به عنوان مبانی نظریه خانهنشینی مطرح شده است. نویسنده در نقد ادله این نظریه، به دلایل قرآنی لزوم خانهنشینی نظیر آیه ۳۳ سوره احزاب اشاره کرده و الغای خصوصیت از همسران پیامبر (ص) و استنباط حکم کلی از این آیه را برای خانهنشینی زنان دشوار دانسته است. چه اینکه به نص آیات قبلی این سوره، همسران پیامبر (ص) از جهاتی با سایر زنان متفاوت اعلام شده اند. همچنین نویسنده برخی ادله روایی را که مدافعان نظریه خانهنشینی زن به آن استناد کردهاند، تبیین و رفع شبهه کرده است. وی استضعاف فکری زن، تضییع استعدادهای او، مردانهشدن اداره امور زنان، دینگریزی زنان، سوء معاشرت و عسر و حرج آنان، و آسیبهای خانهنشینی در جامعه مدرن را مواردی از پیامدهای خانهنشینی زنان در جامعه امروز برشمرده است.
نویسنده در مقدمه ای بر اثبات مشروعیت حضور اجتماعی زنان آورده است: پیش از هرچیز باید اشاره کرد که مشروعیت حضور اجتماعی زن نیاز به دلیل و برهان ندارد زیرا اصل اولی در هر چیزی اباحه یا جواز است. وی اباحه حضور زن در جامعه را حکم اولی شرعی دانسته که ممکن است بر مبنای عناوین ثانوی تغییر کند و به اقتضای شرایط گاهی واجب و گاه حرام گردد. در این بخش با تحلیل آیات قرآن و نظر فقهای مختلف، مشروعیت حضور زن در جامعه قابل استنباط شمرده شده است. همچنین ادعا شده است که سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) حبس زنان در خانه و قطع ارتباط آنها با بیرون نبوده است. از سویی سیره مسلمانان صدر اسلام نیز خانهنشینی زنان نبوده است بلکه آنها در اجتماع مردان حضور مییافتند و نیازهای خود را تأمین میکردند. نویسنده متذکر میشود که از مجموع آیات و روایات حجاب و به طور کلی از منظومه عفاف در اسلام این گونه برمیآید که اصل حضور زن در جامعه تعریف و تنظیم شده است. چرا که اگر قرار بر ممنوعیت حضور وی در جامعه بود، این همه تأکید بر حریم نگهداری در ارتباط با مردان در پوشش، آرایش و گویش لغو به نظر میرسید.
در گفتار سوم به الگوی خانوادهگرایی پرداخته شده است. ممیزات این الگو محوریت خانواده و حضور اجتماعی مسئولانه است. تفاوت این الگو با الگوی دوم این است که در آن اولویت اصلی زن سلامت خانواده در عین ساختن جامعه بر پایه معیارهای اسلامی است. نویسنده الگوهای دینی معرفی شده در قرآن و روایات را مثلهایی برای الگوی سوم میداند. به عقیده وی، مثلهای این الگو برای همیشه تاریخ و برای همه مردم جهان سرمشق است.
در فصل سوم، مبانی الگوی سوم تشریح شده است. در بعد مبانی انسان شناختی، هویت انسانی زن با بررسی آیات آفرینش انسان و تحلیلی دو نظریه هویت دوگانه مرد و زن، و نظریه هویت مشترک زن و مرد مورد مداقه قرار گرفته است. در ادامه نویسنده به بررسی روایات آفرینش انسان پرداخته و مواردی را که قائل به خلقت تبعی زن است، نقد کرده است. وی معتقد است روایات مذکور به دلیل تعارض با آیات قرآن قابل اعتماد نیستند. از سویی این روایات با روایات آفرینش همسان زن و مرد در تنافی هستند. در بررسی بعد کرامت انسانی، کرامت ذاتی و اکتسابی زن از دیدگاه قرآن مورد تأمل قرار گرفته است. برآیند این تأمل را چنین بیان شده است: با توجه به این آیات هریک از زن و مرد که در مسابقه کسی فضایل اخلاقی سبقت جوید، نزد خدای متعال برتر خواهد بود. در اثبات این نظر به روایت پیامبر استدلال شده است که فرمودند: مردم از زمان آفرینش آدم تا امروز مثل دندانههای شانه برابرند. برای عرب بر عجم و نیز برای سرخ بر سیاه جز به تقوا فضلی نیست. تکریم اختصاصی زن در منابع اسلامی، در نامگذاری سورهای به نام نساء و تأکید پیامبر(ص) بر اینکه تنها فرومایگان زنان را کوچک میشمارند، قابل درک است. در همین راستا در قرآن و سنت، تکریم مادران، همسران و دختران به صراحت دیده میشود. از سویی نویسنده در جهت رفع شبهات نظری در حوزه دیدگاههای اسلامی نسبت به زن، برخی از توصیفهای تحقیرآمیز مانند شر شمردن، عامل گناهشمردن، بزرگشماری کید زنان، ناقصالعقل شمردن او و نهی از مشورت با زن را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده است.
از بعد فقهی، اهلیت و استقلال حقوقی زن دو مبنای مهم الگوی سوم معرفی شده است. اهلیت از دیدگاه نویسنده به معنای اصطلاحی برخورداری فرد از صلاحت حقوقی برای داراشدن حق و اجرای آن در نظر گرفته شده است. بر اساس این تعریف اهلیت زن بر دو قسم تمتع و استحقاق، و یا استیفا و اجرا قابل طرح است. در حقوق اسلامی زن از اهلیت حقوقی کامل برخوردار است و در این جهت میان او و مردان تمایزی نیست.
ادوار حیات حقوقی زن در سه دوره ملک انگاری، حجر حقوقی، و همسان پنداری زن توسط نویسنده تبیین شده است. وی مینویسد: پس از گذر از دوره ملکانگاری، زن توانست تا اندازهای موقعیت اجتماعی خود را بازیابد و به اهلیت تمتع دست یابد هرچند همچنان از اهلیت استیفا محروم بود.
در این کتاب، اواخر قرن نوزدهم آغاز دوره همساننگری به زن و مرد در جهان معرفی شده است. در گفتاری مربوط به نقش اسلام در تثبیت استقلال حقوقی زن، تصریح شده است: لازم است بیان شود که اسلام عزیز در دوره ای که زن مال به شمار میآمد(دوره ملکانگاری) حقوق زن را در ساحتهای خانوادگی و اجتماعی تثبیت کرده است. در همین راستا، اهلیت حقوقی زن در اسلام در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی وی تحلیل شده و استقلال حقوق وی بر اساس اصل عدم ولایت، آیه اکتساب، اصل تسلیط تشریح شده است. حقوق اسلامی زن در خانواده و جامعه بر پایه عدالت تشریع شده است. مفهوم عدالت حقوقی در اسلام، تناسب و توازن است و لازمه آن وضع یا اجرای مقرراتی متناسب با وضعیت اشخاص و استحقاق آنان است. صاحب این نوشتار حقوق اسلامی را با مبنای برابری حقوقی ناسازگار دانسته و تصریح کرده است: مبنای الگوی سوم زن عدالت تناسبی است. بر این اساس لازم است فلسفه تفاوت در حقوق زن و نسبت آن با عدالت تبیین شود. در راستای این تبیین، عواملی چون اقتضائات طبیعی، اهداف تربیتی، نظاموارگی حقوقی به عنوان مبانی تفاوت در حقوق اسلامی معرفی شده است.
فصل چهارم کتاب به شاخصههای الگوی سوم اختصاص دارد. خانوادهگرایی زن مسلملان به عنوان شاخصه اصلی این الگو نقطه تمرکز بحث است. آفرینش منزلی انسان و طبیعی بودن نهاد خانواده، اصل پاک زیستی و نفی روابط فرازناشویی به عنوان دو مبنای خانوادهگرایی در اسلام مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده در تشریح لوازم خانواده گرایی به محورهایی مانند تسریع و تسهیل تشکیل خانواده، پرداخته است. آرامش روحی و آسودگی خیال، زیست عفیفانه، فرزندآوری و تربیت نسل توحیدی از جمله کارکردهای تشکیل خانواده است. از این رو تحکیم و تعالی خانواده در حکومت اسلامی مورد توجه قرار گرفته و آموزش و مهارتافزایی، حمایت از خانواده، داوری و میانجیگری کارکردهای مهمی در جهت بقای خانواده قلمداد میشود. حضور اجتماعی و جامعهسازی زن، دومین شاخصه الگوی سوم شمرده میشود. این رویکرد به حقوق و مسئولیت زن در جمهوری اسلامی صورت حقوقی یافته و الگویی که در سند نقشه مهندسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران برای زن ترسیم شده، به اقرار نویسنده، همین الگوی سوم است. بر این اساس وی از سند مذکور به عنوان راهبردی ملی یاد میکند. حوزه اداری و استخدامی به عنوان یکی از عرصههای اجتماعی زن زمینهساز طراحی الگوی اشتغال زنان شده است. در بررسی این الگو، ناسازگاری وضعیت اشتغال زنان با شاخصهای خانوادهگرایی و حضور اجتماعی وی، محدویتهای شغلی زن در تحمل کارهای دشوار، محیط کاری مردانه، مشاغل اداری خاص مورد تأمل قرار گرفته است.
در حوزه علمی و آموزشی نیز، ضمن تبیین حق زنان در تعلیم و تربیت در دیدگاه اسلام به سیاستهای آموزش زنان در جمهوری اسلامی پرداخته شده است. در بعد مشارکت سیاسی زنان، ضمن صحهنهادن بر این حق به بیعت زنان با رسول خدا(ص)، مسئولیت زنان در امر به معروف و نهی از منکر پرداخته شده و در ادامه مشارکت سیاسی زن در نظام جمهوری اسلامی بر اساس دیدگاه رهبران آن بیان میشود.
ولایت اجتماعی به عنوان شاخهای از مشارکت سیاسی، تعبیر دیگری از مدیریت اجتماعی در نظر گرفته شده است. نویسنده ضمن تحلیل نظر رهبری در این رابطه مینویسد: فقهای عظام درباره حق زنان یا صلاحیت آنان در ولایت اجتماعی اتفاق نظر ندارند. با این بیان، ورود به ارزیابی ادله نفی مشروعیت ولایت زنان صورت میگیرد. ابتدا ولایت اجتماعی زنان از دیدگاه قرآن به خصوص در آیه ۳۴ سوره نساء و ذیل بحث قوامیت مردان بیان شده است. نویسنده پس از تحلیل استدلال به آیه بر نفی مشروعیت زنان در خارج خانواده مینویسد: این استدلال تمام به نظر نمیرسد و بر آن اشکالات متعددی وارد شده است. الغای خصوصیت از مورد آیه و تعمیم حکم قوامیت مردان بر زنان به خارج از خانواده بلکه حتی در درون خانواده دشوار است. به همین دلیل فرزند پسر بر مادر، یا برادر بر خواهر قوامیت ندارد. در بخش دیگر ولایت اجتماعی زن در روایات مورد بررسی واقع شده است. به طور کلی موانع حضور اجتماعی زن در الگوی سوم، عبارتند از موانع خانوادگی، نظیر عدم همراهی شوهر در اداره منزل و بی اعتمادی شوهر به همسر. در بعد موانع اجتماعی نیز به بیاعتمادی به توانایی زنان، بهرهجویی ابزاری از آنان اشاره شده است.
فصل پنجم کتاب بایستههای الگوی سوم را مورد ارزیابی قرار داده است. خانوادهمحوری به عنوان یکی از لوازم مهم الگوی سوم در امور عبادی مانند روزه، حج و... امور مالی، ازدواج و امور همسری تشریح شده و ذیل امور همسری، به مسئله فقهی لزوم اذن پدر در نکاح دوشیزه پرداخته است. در این مقوله، نقش عناوین ثانوی در اسقاط اذن پدر یا جد پدری مانند مخالفت غیرموجه پدر یا جد پدری و عدم امکان استیذان بررسی شده است. در محور خانوادهمحوری و اقتدار شوهر، مفهوم قوامیت مرد و پیامدهای نشوز همسر تشریح شده است. خانوادهمحوری در فعالیت اجتماعی وابسته به اذن شوهر در خروج از منزل است که نویسنده دلیل عقلی حق شوهر در این کنترل را بر اساس ادله روایی صحیحه محمد بن مسلم و صحیحه عبدالله بن سنان و روایت جامورانی و عبدالعظیم حسنی و .... ارزیابی کرده است. از لوازم دیگر خانواده محوری در الگوی سوم، التزام به مصالح خانواده در امور شغلی زن است. در تبیین معیار ناسازگاری شغل زن با این مصالح به مواردی نظیر سستی بنیان خانواده، اختلال در تربیت فرزندان و ناسازگاری با حیثیت زوجین پرداخته شده است. در نتیجه این تحلیل آمده است: تصدی مشاغلی که مستلزم حضور حداکثری در بیرون خانه است یا در خانه نیز برای زن دغدغه فکری ایجاد میکند، به صلاح خانواده نیست زیرا این گونه مشاغل نوعاً زن را از مسئولیتهای همسری و مادری باز میدارد.
در گفتار دوم فصل مبحث جامعه پذیری با تبیین ضرورت آن برای زن مسلمان بیان شده است. فلسفه پوشیدگی به عنوان یکی لوازم این جامعهپذیری بر اساس مبانی دینی در معرف شخصیت زن مسلمان، امنیت اجتماعی، بهداشت روانی، عفاف تحلیل شده است. همچنین ادله فقهی پوشیدگی و حدود شرعی آن با توجه به سیره حضرت زهرا(س) و اهمیت آن در اسلام محورهایی است که در ذیل همین مبحث به آن پرداخته شده است. در بعد حریم روابط اجتماعی، ابعاد بصری، کلامی، محیطی نقطه تمرکز نویسنده بوده است. در رسانه ها و فضای مجازی نیز این رعایت حریم به عنوان مفهوم جدیدی از حریم نگهداری مطرح شده و آمده است: امروزه همگان سایه سنگین رسانه به ویژه رسانههای نوظهور را بر خانواده حس میکنم و تأثیرهای مخرب آن را مشاهده میکنیم. با توجه به خصوصیت فراملی و کنترل ناپذیری اغلب رسانههای نوظهور چاره ای جز تمرکز بر روش مصون سازی وجود ندارد و روش محدودسازی به تنهایی سودمند نخواهد بود.