
بازنمایی نقش زنان در دفاع مقدس به شرایط اجتماعی روز بستگی دارد
گفتگو با اعظم راودراد
بازنمایی نقشآفرینی زنان در دفاع مقدس، موضوعی است که میتواند امروز جامعه ایرانی را به دیروز و حتی به فردا گره بزند. اینکه زنان بدانند در بزنگاههای انقلاب چه مسیری را طی کردند و امروز کجا ایستادهاند به آنها کمک خواهد کرد تا تصویری بهتر از فردا و کنشگریشان داشته باشند. ما به این تصویر نیاز داریم و سینما و تلویزیون نقشی مهم در این بازنمایی تصویری دارد. برای بررسی ابعاد این بازنمایی با دکتر اعظم راودراد عضو هیأت علمی علوم ارتباطات دانشگاه تهران صحبت کردهایم. متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
از سنخبندی بازنمایی زنان در سینمای دفاع مقدس شروع کنیم. با چه مدلهایی از بازنمایی زنان در سینمای دفاع مقدس مواجه هستیم؟
ما میتوانیم سه دسته بازنمایی از حضور زنان در آثار سینمایی دفاعمقدس داشته باشیم. دسته اول کار مستقیم زنان در جنگ است. این بخش به آغاز حمله عراق به کشور بازمیگردد. در آن مقطع هنوز سازماندهی در میدان نبرد وجود نداشت و زنان در آن شرایط اسلحه به دست گرفتند و همراه با مردها از شهرهایشان دفاع کردند. بخش دوم بازنمایی به نمایش خانواده رزمندگان و شهدا مربوط است. تعداد زیادی از فیلمهای مهم در این قسمت قرار میگیرند. بحث پرستاری و مراقبت از مجروحان و جانبازان را هم میتوان دسته سوم بازنمایی حضور زنان در دفاع مقدس دانست. البته باید به این نکته دقت کنیم که تعدادی از فیلمها مستقیما نقشهای زنان را به نمایش گذاشتند و یکسری از فیلمها نقش زنان را به صورت غیرمستقیم به تصویر کشیدند، یعنی موضوع داستان نقشآفرینی زنان در جنگ نبوده ولی نقش زنان در گوشهکناری از فیلم دیده میشود. این را میتوان به عنوان یک تیپولوژی کلی در حوزه بازنمایی زنان در سینمای جنگ مطرح کرد.
در کنار این دستهبندی، میتوان دستهبندی دیگری در نسبت با زمان و دورههای زمانی هم برای این موضوع ارائه داد؟
در دهه شصت ما تقریباً در آثار سینمای جنگ، به صورت جدی نقش زن نداریم. البته این موضوع فقط به سینمای جنگ بازنمیگردد، بلکه در آن مقطع به صورت کلی حضور زنان در سینما پررنگ نبود. از اواخر دهه شصت بهتدریج حضور زنان در فیلمها مطرح شد و فیلمهای جنگی هم به همین سمت رفتند. اما از دهه هفتاد به بعد است که نقش زن به صورت عام و کلی به عنوان نقش اول در سینما و به تبع آن در فیلمهای جنگی به عنوان نقش مهم مطرح میشود. بهتدریج و با گذرزمان و تغییرات اجتماعی این نقشها جدیتر شدند. قرارگرفتن این دورهبندی در کنار تیپولوژی که مطرح کردم، ماتریسی را میسازد که در این ماتریس میتوانیم بررسی کنیم که در کدام دوره کدامیک از آن تیپها در بازنمایی غالب بودند.
• بازنمایی چهره زنان در دفاع مقدس تکبعدی است
این تیپولوژی تحت تأثیر چه مؤلفههایی شکل گرفته است و چه چیزی باعث میشود در دهه شصت هیچ تصویری از زنان در آثار دفاعمقدس نداشته باشیم و به تدریج این تصویر تحتتاثیر چه مولفههایی شکل گرفت؟
در دهه شصت مولفههای ممیزی موجود در آن فضا بسیار موثر بودند. در حقیقت اوایل انقلاب بود و کارگردانان و هنرمندان دقیقاً نمیدانستند زن را در آثارشان چگونه نمایش دهند بهگونهای که با معیارهای جدید تناسب داشته باشد. به همین دلیل راحتترین کار حذف زنان از آثار بود تا بعداً اصول نمایش زنان در آثار روشن شود. اینکه پوشش زن به چه شکل باشد، گریمش چگونه باشد، در رابطه متقابل با نقشهای مخالف خودش یا مردان چگونه قرار بگیرد و... همه اینها سؤالات و مسائلی بود که در این رابطه وجود داشت و حضور زنان در سینما را به تعویق میانداخت. این مسائل باعث شد که به قول معروف عطای نمایش دادن زن در سینما را به لقایش ببخشند. بهتدریج هنرمندان هم با قوانین و اصول جدید خودشان را تطبیق دادند و هم اینکه قوانین جدید در طول زمان کمی سهلتر شد و نمایش زن در آثار رواج پیدا کرد و ما میبینیم که در دهه هفتاد زنها حتی نقش اصلی آثار را هم بهعهده میگیرند.
مسئله بعد تیپولوژی نمایش زنان در آثار است. ما تا مدتها فقط زنانی را در آثار میبینیم که همگی از یک قشر خاص اجتماعی مذهبی هستند. همگی حمایتکننده رزمندگانی هستند که میخواهند به جبهه بروند و خودشان هم هرگونه فداکاری را در پشت جبهه انجام میدهند. فقط در فیلم بوی پیراهن یوسف خواهر رزمنده از نظر تیپ و شمایل ظاهری با دیگر زنان دیگر آثار متفاوت است. نگاهش به جنگ چیز دیگری نیست ولی خودش از نظر تیپ و ظاهر متفاوت است. این بازنمایی در حالی صورت میگرفت که جنگ همه اقشار اجتماعی را تحتتأثیر قرار داده بود. همه اقشار جامعه صرفنظر از موقعیت طبقاتی خودشان (یعنی همه آنهایی که اهل این فضا بودند، نه صد درصد جامعه)، همه خانوادهها در جنگ مشارکت داشتند، از حضور رزمندهها در جبههها حمایت میکردند ولی در اغلب فیلمها ما قشر خاصی را میبینیم.
چه چیزی باعث میشود ما فقط با یک دسته از زنان آن هم در بخشهای محدود در آثار مختلف مواجه بشویم؟
نقش تهییجی و ایدئولوژیکی که این فیلمها در حمایت از رزمندهها بازی میکردند، بالاخص در دهه شصت و هفتاد یک عامل مؤثر است. نگاه خود فیلمسازانی که در این حوزه فیلم میساختند معطوف به یک طرف و طیف اجتماعی بود و چون زاویه دید کارگردانان و فیلمسازان، توضیحدادن جنگ و حمایت از ایران بوده تنها با این تیپ میتوانستند این نگاه را منتقل کنند، یعنی شما نمیتوانستید تیپهای اجتماعی دیگر را به لحاظ ایدئولوژیک وارد اثر کنید و از آنچه رخ داده حمایت کنید.
این چطور ممکن است؟ شما در فراز قبلی صحبتتان اشاره داشتید همه تیپهای اجتماعی فارغ از طبقه و... در جنگ مشارکت داشتند و از رزمندگان حمایت میکردند و اینجا میفرمائید برای حمایت از جنگ در سینمای ما فقط یک تیپ بازنمایی میشد؟ یعنی بازنمایی زنان در دوران پس از جنگ را تحتتأثیر نگاه ایدئولوژیک میدانید؟
تا حد زیادی بله. دو نگاه ایدئولوژیک وجود دارد در این فضا، یکی نگاه سازمانی و نهادی که میخواهد مجوز بدهد و دیگری نگاه خود کارگردانانی است که میخواهند به موضوع نگاه کنند. نگاه سازمانی خودآگاه است و نگاه فیلمساز ناخودآگاه. در این بین فیلم حاتمیکیا یک استثناست، چون زن فیلم متفاوت است از زنان دیگر در فیلمهایی مثل هیوا، شیدا تا حدودی، شیار143 و....
• سینمای ایران، سینمایی شهری است
به نظر میرسد بخشی از این اتفاق و تیپیکالشدن زنان در آثار دفاع مقدس به نادیده گرفته شدن واقعیتهای جنگ بازمیگردد. مثلاً ما زنانی هم داشتیم که روستایی بودند، به تیپ زنان کلانشهری مذهبی نزدیک نبودند، تیپ روستایی، سنتی و عرفی داشتند و با جنگ کاملاً همراهی داشتند. مثلاً در گیلانه این دست از زنان را میبینیم. در واقع ما غالباً بازنمایی این بخش از جامعه را نداشتیم مگر در گیلانه و بعد هم شیار 143... زنان روستایی و شهرستانی معمولی که با جنگ همراهی میکردند و عملاً چهرهای از آنها در آثار نمیبینیم. این نادیده گرفتن واقعیت بیشتر مؤثر است در شکلگیری چنان تصویری از حضور زنان در دفاع مقدس.
با این توضیح میتوانیم از مولفه دیگری صحبت کنیم، آن هم بحث شهریبودن سینمای ایران است. سینمای ایران به طور غالب یک سینمای شهری است و خیلی کم به روستاها میرود، اغلب فیلمهای ما شهری هستند. نکته بعد اینکه در نمایش شهر، چهره شهر تهران غالب است. ممکن است فیلمساز به شهرهای دیگری هم برود اما اغلب مشخصهها به شهر تهران بازمیگردد. یعنی آن قشری که بازنمایی میشود محدود است به قشر تهراننشین و شهری. خانم بنیاعتماد در گیلانه نوآوری میکند و یک زن روستایی را نشان میدهد، شیار 143 هم در روستاست. این دو اثر نسبت به آثار دهه شصت و هفتاد جدیدترند. یعنی دو سه دهه طول کشید تا به اینجا برسیم.
کارگردانهای هردو اثر زن هستند. به نظر شما جنسیت فیلمساز در این تغییر نگاه مؤثر است؟
البته این نکته درستی است. یعنی با این کاری که زنان فیلمساز انجام دادند گستره بازنمایی وسیعتر میشود. اما من به صورت کلیتر میتوانم بگویم قهرمان به معنای کسی که کنش یا عملکردش در فیلم باعث پیروزی بشود در این دو اثر وجود ندارد، در دیگر آثار هم ما نمیبینیم چنین قهرمان زنی را. در حقیقت اینکه فردی وجود داشته باشد که در مقام یک قهرمان مشکلی را که وجود دارد حل کند یا مثلاً باعث شکست دشمن بشود و یا مواردی از این دست در آثاری که زنان را نمایش میدهند دیده نمیشود. قهرمان کنشگر مثبت به این معنا در این دو اثر هم نمیبینیم. اینها فقط مادرانی هستند که با تمام معنا مادرند. مادر این است دیگر؛ اینکه مثل شمعی میسوزد تا فرزندش ببالد. در گیلانه فرزند جانباز است، هیچ حرکتی ندارد و مادر تمام عشقش را نثارش میکند. تمام رنج را به جان میخرد. ما این تصویر را میبینیم، تصویر خوبی هم است ولی این شخصیت قهرمان سینمایی نیست، به معنای کنشگر سینمایی نیست. در مشکلاتش بیشتر فرو میرود و فیلم هم همینجا تمام میشود. البته به مثابه خود فیلم و اینکه به مادران جانبازان و مسائلشان توجه میکند، فیلم آگاهیبخشی است ولی زن فیلم کنش قهرمانانه ندارد.
من نمیگویم چرا این فیلم کنش قهرمانانه ندارد، من میگویم فیلمهایی که کنار چنین فیلمهایی باشند و آن کنش قهرمانانه را به آن معنایی که توضیح دادم نمایش بدهند، نداریم. نه فقط در فیلمهای جنگی، به طور کلی در سینمای ایران چنین زنانی نداریم، فقط فیلم باشو غریبه کوچک آن کنش قهرمانانه را دارد. زن فیلم کار را به مقصد میرساند، هم پسر را نجات میدهد و هم سرپرستیاش را به عهده میگیرد. زن در فیلم نقش مثبت تعیینکننده دارد. ولی کدام زن دیگر اینگونه است؟ در شیار 143 مادر شهید چکار میکند؟ فقط صبر و انتظار. خب آن صبر و انتظار دست خودش نیست، اگر صبر نکند و انتظار نکشد چهکار کند؟ کار دیگری نمیتواند انجام بدهد.
به نظر شما کنش مادر شهید در بازکردن رادیو در صحنههای پایانی فیلم و گذشتن از فرزندش قهرمانانه نیست؟
نه! این کنش عرفانی است. یعنی نگاه فیلم نگاه عرفانی است. به مادر شهید میگوید تو تا به حال از فرزندت نگذشته بودی، تا وقتی که آن بقایای شهید رسید و مطمئن شدی و قلبت اطمینان پیدا کرد. وقتی فرزندش دفن میشود و به آرامش میرسد خودش هم به آرامش میرسد. این کنش عرفانی است، کنش قهرمانانه به معنای روایت نیست. این کنش در درون فرد اتفاق افتاده نه بیرون و نه برای جامعه.
• فرهنگ غالب جامعه بر نوع بازنمایی زنان تاثیر مستقیم دارد
این مدل نمایش از زنانی که کنش قهرمانانه ندارند تحت تأثیر چه عواملی است؟ چه چیزی باعث میشود به سمت بازنمایی چهرهای از زنان برویم که قهرمان نیستند، در حالیکه در واقعیت جامعه ما زن قهرمان داریم.
این اتفاق تحتتأثیر فرهنگ غالب جامعه ماست، در این فرهنگ تعریفی که از مادر داریم، فرشته مهربان خانه است که از خود میگذرد، به خود هیچگونه توجهی ندارد، تمام خدمات ممکن را برای فرزندان و اعضای خانواده دارد بدون اینکه خودش را ببیند. در واقع همان شمعی که خودش می سوزد و همه جا را روشن میکند. فرشتهای است که فقط به دیگران توجه میکند، تا حد ممکن به فرزندانش کمک میکند، تا پای جان به همسرش کمک میکند و... نقش اجتماعی برای زن در چنین فضایی اهمیتی ندارد. این نکته را درباره فرهنگ غالب میگویم. البته گروههای اجتماعی دیگری داریم که فرهنگشان و نگاهشان متفاوت است ولی آن چیزی که غالب و رسمی است و رادیو و تلویزیون هم در حال بازتولید آن است غلبه این چهره از زن است. وقتی چنین فرهنگی غالب است، مادر شهید، مادر جانباز، همسر شهید و همسر جانباز مهم میشود. نه مثلاً زنی که ممکن است در جنگ فرمانده هم بوده باشد، یا زنی که از لحاظ اقتصادی نقش مهمی در خانواده خودش داشته است. در واقع وقتی مردان به جنگ میروند این زن باید بار اقتصادی روی زمین مانده را به دوش بکشد، یعنی در نبود مردان خانواده نقش اجتماعی داشته باشد و این ترازو را به توازن برساند. در جنگ جهانی اول و دوم به علت فراگیربودن جنگ همه مردان در سن کار به جنگ میرفتند. در آن شرایط اگر چنانچه زنان نمیآمدند در کارخانه ها و ادارات مختلف جای مردان را پر کنند ممکن بود کارخانه ها و مشاغل مختلف به تعطیلی بکشد یا میتوانست به تعطیلی کشیده شود.
من نمیدانم در دوره دفاع مقدس چه اتفاقی افتاده و جای یک تحقیق اجتماعی در این زمینه خالی است. باید مطالعه بشود و متوجه شویم که زمان جنگ ایران که از جنگهای جهانی هم طولانیتر بود و مردان به جبهه میرفتند، چه کسی چرخ کارخانهها را میچرخاند، چه کسی ادارات را اداره میکرد؟ آیا این اتفاقی که در کشورهای اروپایی افتاده است در ایران هم رخ داده؟ از نظر تحقیقی نمیتوانم بگویم چنین اتفاقی افتاده ولی چون در کشورهای اروپایی چنین روندی را شاهد بودیم، میتوانیم حدس بزنیم که اینجا هم باید چنین اتفاقی افتاده باشد. زنی که همسرش به جبهه رفته است از کجا درآمد کسب میکند؟ تحت حمایت خانواده بوده و یا خودش اقداماتی داشته است؟ مادری که ممکن است همسر و فرزندانش به جبهه رفته باشند چه میکرده است؟ همه این افراد نمیتوانند برگردند و دست نیاز به سوی دیگران دراز کنند. باید به گونهای جواب نیازهای اقتصادی خانواده را بدهند. در سریال تلویزیونی پرگار که از شبکه یک پخش میشد، فریبا کوثری در نقش مدیر دبیرستانی است که همسرش شهید شده و دو فرزند دارد. وقتی همسرش شهید شد، به خودش نگفت بروم با یکی دیگر ازدواج کنم. کار کرد، مدیر دبیرستان شد و به یک آدم مقبول اجتماعی بدل شد. این زن بچههای خود را بزرگ و بچههای دیگران را هم تربیت میکرد. در حقیقت فیلم به صورت غیرمستقیم این موضوع را نشان داد.
• باید به موضوع تامین معاش زنان در دفاع مقدس توجه کرد
من کسی را میشناسم که مردان خانوادهاش، یعنی همسر و فرزند و دامادهایش به جبهه رفته بودند و این خانم در غیبت مردهای خانواده کار اقتصادی میکرد، هنوز هم فعالیت اقتصادیاش را دارد و کارآفرین برتر است. این زن در کنار فعالیت اقتصادی به جبهه میرفت و کمکهای پشتیبانی میبرد. شما معتقدید اینها بخشهای مغفول مانده از بازنمایی زنان است؟
بله! اینها بخشهای مغفولمانده بازنمایی است. به نظر من قهرمان کنشگر چنین فردی است. این یک نمونه از قهرمان کنشگر است. فرد تمامقد در برابر مشکلات میایستد، مشکلات خودش و بقیه را حل میکند. ما نیاز داریم بفهمیم زنان منسوب به رزمندگان در آن زمان برای معاششان چه میکردند. اگر تحقیقاتی در این زمینه صورت بگیرد حتی میتواند زمینه تولید فیلمهایی با این موضوع شود.
من نمیخواهم مثل اغلب نوشتههای موجود درباره زنان و دفاعمقدس بگویم که سینما نتوانسته وضعیت واقعی زنان را به تصویر بکشد، اتفاقاً در بسیاری موارد توانسته است. مثلاً در فیلمهایی که درباره خانوادههای شهدا و جانبازان تولید شدهاند، مثل گیلانه، شیار 143، هیوا، ویلاییها و... به خوبی برخی واقعیتها به تصویر کشیده شده است. این فیلمها بعدی از دفاعمقدس را نشان دادهاند. آن فیلمهایی که در فضای پرستاری زنان هستند مثل کیمیا، نجاتیافتگان (البته شخصیت زن در نجاتیافتگان هم کمی نقش قهرمانی دارد، چون در پایان آن مجروح را نجات میدهد و نقش قهرمانی را دارد) یا روزهای زندگی خیلی نقش خوب و کنشگری را برای پرستار زن به تصویر میکشند (زن روزهای زندگی را هم میتوان قهرمان دانست)، هم بعد مناسبی از زنان را به تصویر کشیدهاند. یا مثلاً میم مثل مادر به طور غیرمستقیم نقش مادری زنان و تبعات جنگ بر این قشر را به تصویر کشیده است. منظورم این است که این فیلمها کار خودشان را میکنند. اما بحث من فیلمهایی است که نیستند، تولید نشدهاند، چرا نیستند؟ چرا آن ابعاد در نظر گرفته نشده است؟
من فکر میکنم دو دلیل برای این موضوع وجود دارد. اول اینکه پرداختن به آن تیپهای معمول و عرفشده راحتتر و عمومیتر است، گویی مردم هم چنین انتظاری را از آثار دارند. مثلاً زن همیشه پرستار است.
دوم اینکه موضوعات دیگر خطرکردن میخواهد، چون حرف تازه است. یک جورهایی باید روی لبه مرز خطوط قرمز باید حرکت کرد. البته به نظر من هنر فیلمساز این است که بتواند حرف خودش را بزند ضمن اینکه خطوط قرمز را در نظر نگیرد! یعنی بتواند حرف خودش را بزند. ولی شاید این کار سختتری باشد، تحقیق بیشتری لازم دارد، زمان بیشتری لازم دارد. مثلا بررسی کنند ببینند زنان پشت جبهه در زمان جنگ چهکار میکردند. غیر از فعالیتهای مستقیم پشت جبهه، در فضای اقتصادی و اجتماعی چه میکردند. خب این نیاز دارد به تحقیق و گفتوگو و مصاحبه زیاد تا به یک فضای مناسب فکری دست یابیم و بعد آنرا تبدیل به فیلم کنیم. بعد از تحقیق باید ببیند آیا میتواند از پس تولید این اثر برآید. شاید فکرکردن به این سختیها باعث شود هنرمند ترجیح دهد به راهی که کوبیدهشده و راحتتر است، وارد شود.
تنها همین مواردی که گفتید در آثار دفاع مقدس به تصویر کشیده شده است؟
البته در دو فیلم ما میبینیم که کارگردان جنگیدن زنان را نشان میدهد. یکی شببخیر فرمانده و دیگری هم کودک و فرشته. این اثر اوایل جنگ را نشان میدهد، وقتی که شهرها اشغال شده بودند و زنان در آن فضا اسلحه به دست گرفته بودند. این قسمت از جنگ خیلی جای کار دارد ولی معدودی فیلم در این فضا ساخته شده است که رشادتهای زنان را نشان میدهد. دوستی داشتم که همراه با چند نفر دیگر به عنوان پرستار به جبهه میرفتند. او میگفت وقتهایی که ما تا نزدیک خط مقدم میرفتیم، به ما اسلحه میدادند و میگفتند شما باید بلد باشید از این اسلحهها استفاده کنید و شاید لازم شد از آنها استفاده کنید. همین پرستارها هم گاهی در کنار کار پرستاریشان وارد عملیات جنگی میشدند. این یک نمونه است، ولی باید تحقیق کرد و دید فراوانی این نمونهها در چه حد است. در نهایت میخواهم بگویم بیشتر فیلمهایی که ساخته شده تحتتأثیر فرهنگ غالب جامعه، فرهنگ مسلط و رسمی جامعه است. نگاهها و دیدگاههای متفاوتی را نمیبینیم.
از نظر شما آن چیزی که باید نمایش داده بشود و تابحال نمایش داده نشده چیست؟ اشاره به کنشگری قهرمانانه زنانه داشتید، به طور مصداقی و مشخص این کنشگری را چه چیزی میدانید؟
نقشهای اجتماعی زن در مجموع و در نسبت با دفاع مقدس. چه بیرون از خانه پشت جبهه و یا در جبهه. پشت جبهه زنانی که کمک میکنند دیده شدهاند، بیشتر در نقش پرستار و مادران و همسران صبور. اما در واقعیت حضور زنان تنوع بیشتری دارد و جای کار بیشتری دارد. الان در شرایطی هستیم که به لحاظ اجتماعی جنگ به خاطرات خیلی دور تبدیل شده است. برای خیلی از فیلمسازها مسائل امروز جامعه اولویت بالاتری دارد. میگویند چرا برویم سراغ حرفهای گذشته، امروز این موضوعات اولویت دارد. اینها را بهتر است مطرح بکنیم. الان وظیفه من چیست؟ من درباره چهل سال پیش حرف بزنم یا درباره مسائل امروز؟ کدامیک بهتر است؟ به همین دلیل فیلمساز به صورت مستقل خیلی به فیلم جنگی فکر نمیکند، به همین دلیل است که در سالهای اخیر سازمانهای خصولتی به عرصه ساخت فیلم جنگی ورود کردهاند. آنها پشتوانه دارند، بودجه دارند و نگاهشان تاریخی است. در واقع از زاویه امروز دارند تاریخ را میبینند و این یک امر ناگزیر است. هر فیلمی که درباره گذشته بسازید نگاه امروز در آن دیده میشود. مثلاً هدف فیلم اخراجیهای یک چه بود؟ اصل حرف این بود که جوانان امروز ما دارند به سمت تفکرات دیگری میروند و ما فکر میکنیم اگر جنگ بشوند جوانها به جنگ نمیروند. دهنمکی فیلم را ساخت تا نشان دهد جوانان به جبهه میروند، چراکه در آن مقطع هم جوانان متفاوت بودند و تحت تأثیر جنگ تغییر میکردند. نگاه دهنمکی به تاریخ برای این بود که بگوید امروز هم همین اتفاق خواهد افتاد. اما واقعیت این است که ما نیاز داریم به اینکه نگاه انتقادی در آثار را حمایت کنیم.
• وضعیت اجتماعی بیش از جنسیت در نوع بازنمایی زنان موثر است
شرایط تاریخی و فرهنگی در بازنمایی زنان در سینمای دفاع مقدس چقدر مؤثر است؟
بسیار مؤثر است، حتی از جنسیت هم مؤثرتر است. دانشجویی داشتم که در این موضوع پایاننامهای نوشته است تا مشخص کند کدام یک مهمتر است. سؤال این بود که جنسیت مهمتر است و یا شرایط اجتماعی کلان جامعه؟ در آن تحقیق به این نتیجه رسید که شرایط اجتماعی مهمتر است. او نشان داد که اولین کسی که زن را قهرمان داستان خودش قرار داد، یک زن نبود بلکه داریوش مهرجویی بود. اگر بگوییم جنسیت مهمتر است باید اولین قهرمان زن را یک کارگردان زن میساخت. اما چه چیزی باعث شد قهرمان زن را یک مرد بسازد؟ تحولات اجتماعی که در جامعه داشتیم و پررنگشدن زنان در جامعه عامل این اتفاق بود. اینها نشان داد وقتی فضا باز شود میتوان نقش زنان را نشان داد. مثلا بعد از جنگ که فضا بازتر شد تصویر زنان پررنگتر شد و فضا اجازه داد که مسائل زنان مطرح شود. اما اینکه وارد محتوا شوی و بررسی کنی که فیلمساز مرد و زن چگونه زن را نشان دادهاند تفاوتها معلوم میشود و نشان میدهد که چه نگاهی بر فیلمهایی که هرکدام ساختهاند حاکم است. در واقع صرف زنبودن تعیین کننده نیست.
تصویری دارید از اینکه بازنمایی زنان در این دست آثار در آینده به چه سمتی حرکت میکند؟
تا وقتی که سازمانها دولتی فیلم میسازند خیلی تغییر نمیکند.
یعنی معتقدید که باید نگاههای متکثر وارد عرصه شود؟
بله! اگر نگاههای متکثر وارد شوند فضا خیلی تغییر میکند. اگر تغییرات اساسی در فضای سیاستگذاری به وجود نیاید بعید میدانم آن نگاهها وارد شوند.
- تاریخ:
- ۱۳۹۹/۰۷/۲۸
- کلمات کلیدی:
مطالب ویژه
آخرین مطالب

سنخبندی عاملیت زنان در جنگ تحت تاثیر روایتهای سیاسی-اجتماعی است

بازنمایی نقش زنان در دفاع مقدس به شرایط اجتماعی روز بستگی دارد

مسئلهمندی پژوهشگر او را در بیان واقعیتهای مگو یاری میکند

در روایت کنشگری زنان صدای قلبشان را بشنویم

زنان انتخاب گر
ارتباط با ما
- آدرس : تهران بلوارکشاورز،خیابان نادری ، کوچه حجتدوست پلاک ۵۶
- تلفـن: ۸۸۹۸۳۹۴۴ (۰۲۱)
- فکس: ۸۸۹۸۳۹۴۴ (۰۲۱)
- hawra@wrc.ir