سنخبندی عاملیت زنان در جنگ تحت تاثیر روایتهای سیاسی-اجتماعی است
گفتگو با دکتر مرتضی شیرودی
عاملیت زنان در دفاع مقدس، از موضوعاتی است که میتوان از زوایای مختلف به آن پرداخت. ابعاد این موضوع در نسبت با هویت سیاسی اجتماعی زنان در انقلاب، بر اهمیت آن میافزاید. برای گفتوگو دراین رابطه و بررسی عاملیت زنان در دفاع مقدس به سراغ دکتر مرتضی شیرودی رفتیم. مرتضی شیرودی دارای دکترای علوم سیاسی است. او بیش از دو دهه، به امر تدریس اشتغال دارد اما بیش از تدریس، به پژوهش پرداخته است که حاصل آن، انتشار بیش از 200 مقاله (ر.ک: https://www.noormags.ir) و بیش از 30 کتاب (ر.ک: http://ahleghalam.ir) است. دکتر مرتضی شیرودی مقالات مختلفی در زمینه زنان منتشر و کتاب نقش سیاسی اجتماعی زنان در تاریخ معاصر را تدوین کرده است. وی دانشیار بازنشسته پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق(ع) و عضو هیأت علمی شاغل در مرکز پژوهشی تمدن اسلامی و دینپژوهی پیامبر اعظم(ص) است. او هم اینک، کتاب زنان و توسعه در ایران را در دست تألیف دارد. به علت مشغله ایشان این مصاحبه به صورت مکتوب انجام شد.
سنخ بندی سوژگی زنان در دفاع مقدس کدام است؟
اگر سوژگی را به معنای ادراکات، احساسات، تجارب و عملکردهای برجسته و تاثیرگذار یک شخص یا جمعی بدانیم زنان در دفاع مقدس سوژگیهای متعددی را آفریدند مانند اینکه جنگیدند، پشتیبانی کردند، به پرستاری پرداختند، رجز خواندند، دعا کردند، آموزش دادند، مردان نظامیشان را همراهی کردند، سرپرستی خانه را در غیاب مردانشان، برعهده گرفتند و دهها سوژه دیگر. سوژگی زنان در دفاع مقدس را میتوان به دو دسته مردانه مانند جنگیدن و زنانه مانند پرستاری از مجروحان جنگی و یا به عبارتی، رزمی (سختافزاری) و غیررزمی (نرمافزاری) تقسیم کرد. هریک از این سنخها خود به زیرسوژههای متعددی تقسیم میشود مثلا: جنگیدن به عنوان یکی از مهمترین سوژگی زنان در دفاعمقدس به جنگ رودررو، نگهبانی و حفاظت مسلحانه، تعمیر و نگهداری سلاح، رجزخوانی و شورآفرینی و مانند آن، قابل تفکیک است. حتی، دایره سوژگی زنان به مناطق عملیاتی خلاصه نمیشد بلکه بسیاری از سوژگیهای آنان در پشت جبهههای جنگ اما مرتبط با جنگ و به نحو تاثیرگذاری، اتفاق میافتاد. زنانی که مردانشان را روانه جبهه میکردند یا در غیاب مردان خانه، خود مردانگی پیشه میکردند کمتر از زنانی که مستقیما سوژگی خود را به جامعه ایرانی ارزانی میکردند، نبودهاند.
کدامیک از این سنخها بار سنگینتری دارد؟
سنجش سنگینی سوژگی زنان در دفاعمقدس، بستگی به زاویه نگاهی است که بدان میشود. برخی سوژگی زنان را میستایند از آنرو که جنگیدن و جنگ، بزرگترین کار مردانه است و اگر زن یا زنانی به کار مردانه بپردازند، سوژگی مردانگی زنانه را میآفریند. گروهی با نگاه به فیزیکال زنان، کار زنانه زنان در دفاع مقدس را، تکریم میکنند مانند مرهم بر زخم رزمندگان نهادن، سوژگی ایدهآل زنان در یک جنگ طولانی، فرسایش و البته مقدس از دیدگاه این دسته است اما من معتقدم باید به سوژگی تربیت مادرانه زنان در دفاع مقدس نمره داد و آن را ستود و بدان ارج نهاد. اهمیت سوژگی تربیتی زنان در دفاعمقدس به آن است که با وظایف ذاتی دینی زنانه انطباق دارد.
به علاوه، سوژگی تربیت زنان کاری است که مردان از پس آن برنمیآمدند، در واقع، زنان در دفاع مقدس، بیش از هر چیز دیگری، سوژگی تربیت انسانهایی را رقم زدند که حماسههای ماندنی و فراموشنشدنی پدید آوردند. شاید بگویید مگر جبهه، جای تربیت مردان از سوی زنان بوده است. من میگویم اگر غیر از این بیندیشیم به خطا رفتهایم. زنان گاه آشکارا و گاه در سکوت سوژگی تربیت زنانه را در دفاع مقدس پشتیبانی میکردند. اگر زنانی را میبینیم که با شوهرانشان به مناطق جنگی میآمدند آیا کاری غیر از هدایت و تشویق آنان به ادامه عزتمند جنگ، انجام میدادند؟
روایت های صورتگرفته از عاملیت زنان در دفاع مقدس چه سنخبندی دارد؟
سنخبندی عاملیت زنان در دفاع مقدس از روایتهای سیاسی-اجتماعی جامعه ایرانی تبعیت میکند. نوعی از این سنخبندی به طیفهای مختلف چپگرایان مارکسیست برمیگردد که عاملیت زنان در دفاع مقدس را ناشی از منفعتهای اقتصادی تفسیر کردهاند. در این تفسیر، عاملیت زنان در دفاعمقدس نه از روی آگاهی بلکه از جبر طبقاتی، نشئت میگیرد. ملیگرایان لائیک به دلیل پایبندی به سکولاریسم هرگونه عاملیت زنان ایرانی را در چارچوب دین و مذهب تخطئه و آن را حرکتی غیرسازنده تلقی کردهاند. ملیمذهبیها، هم دفاع مقدس را برنتافتند و هم عاملیت زنان در آن را! گروه اسلامگرایان، اغلب از عاملیت زنان در جنگ تحمیلی دفاع کردهاند اما برای این عاملیت، شرایطی قائل بودند. اولا، عاملیت زنان را وظیفه دینی و ملی آنان نمیدانستند، ثانیاً، به عاملیت زنان زمانی مشروعیت میبخشیدند که به وظایف ذاتی آنان چون مادری لطمهایی وارد نکند. ثالثاً، عاملیت تابع حفظ شؤون زنانگی در چارچوب اسلام بود. رابعاً، باید به وظایفی میپرداختند که فیزیکال جسمی آنان و شأنیت اجتماعی آنان انطباق داشت به علاوه، همه این عاملیتها از موضوع وجوب دفاع ضرورت پیدا میکرد. نتیجه اینکه با صرفنظر از خردهنگاهها، نگاه به عاملیت زنان در دفاعمقدس از سه رویکرد کمونیستی، ملیگرایانه و اسلامخواهانه همانند آنچه در تاریخ معاصر نسبت به زنان وجود داشت، تبعیت میکرد.
در روایتها کدام سنخ غلظت بیشتری دارد؟ چرا؟ تا چه میزان روایت صورتگرفته با عاملیت زنان در واقعیت تطابق دارد؟
در کتاب نقش سیاسی اجتماعی زنان در تاریخ معاصر نشان دادهام که رویکردهای کمونیستی اقتصاد پایه و ملیگرایی لائیک وابسته به عاملیتها و سوژگیهای زنان ایرانی، از حیث کمی و کیفی درصد اندکی را تشکیل میدادند، حتی علیرغم عدم حمایت حکومتها از رویکرد کمونیستی و حمایت حکومتها از رویکرد ملیگرایی لائیک وابسته، کم و کیف عاملیت و سوژگی زنان بر پایه این رویکردها در جامعه ایرانی، اندک بوده است البته تفاوتهایی بین این دو به چشم میخورد از جمله: کمونیستها بیشتر به ضرب قلم، ادبیات و تأثیر دیالوگ به ایفای نقش در عاملیت و سوژگیبخشی به زنان هوادار دست زدند و ملّیون به کمک قدرت و به ضرب تحکم و زور، عاملیت و سوژگی زنان را دنبال کردهاند اما سنخ اسلامگرایی با تأکید بر اعتقادات دینی، عاملیت و سوژگی زنان را در تاریخ ایران نهادینه کرد. همین روند در حوادث پس از انقلاب چون دفاع مقدس به تبعیت روندهای تاریخی ادامه یافت. واقعیت این است که همواره سنخ اسلامگرایی با صرف نظر از خردهنگاههای متفاوت درونی، بر دیگر سنخها برتری فاحشی داشته و دارد. دلیل این اتفاق، سیطره اعتقادات دینی بر جامعه ایرانی است که در آن، زنان حسب وظیفه و در نگاه به روحانیت، حضور و عدم حضور سیاسی اجتماعیشان را تنظیم میکردند.
روایتهای صورتگرفته درباره جنگ چه نسبتی با زمان و فرهنگ غالب در هر دوره دارد؟
در هر دوره تاریخی، برتری با یکی از سه رویکرد کمونیستی، ملیگرایی و اسلامگرایی بوده است. در آستانه انقلاب مشروطه و در سالهای اندک پس از آنان، عاملیت و سوژگی زنان در مدار کمونیسم معنا پیدا میکرد. در دوره پهلوی اول و دوم یا در دورههای مشروطه دوم و سوم، این عاملیت و سوژگی تابعی از ملیگرایی لائیک وابسته بود و کمتر از سنت ایرانیت قبل و بعد اسلام تبعیت میکرد اما در دوره پس از انقلاب، به ویژه در دوران دفاع مقدس، عاملیت و سوژگی زنان از فرهنگ اسلامی انقلابی تاثیر میپذیرفت. البته گفتمان اسلامگرایی زنانه تا آغاز دهه 1340 به عنوان گفتمانی رقیب رویکردها و گفتمانهای غیراسلامی عمل میکرد ولی با آغاز نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی دوم به رهبری امام خمینی(ره) و به تاثیر از افکار ایشان، عاملیت و سوژگی زنان از گفتمان و رویکرد اسلام انقلابی پیروی میکرد و این رویکرد و گفتمان پس از انقلاب اسلامی و با پسزدن و ناکامی سایر رویکردها و گفتمانها، به رویکرد و گفتمانی غالب تبدیل شد. بنابراین میتوان گفت: روایت از عاملیت و سوژگی زنان در دوره دفاع مقدس، ناشی از همین رویکرد و گفتمان غالب است البته با گذشت دوره دفاع مقدس و با عبور از دهههای گذشته، رویکردهای غیراسلامی درصدد احیا خود و قضاوت از عاملیت و سوژگی زنان در دوره دفاع مقدس بر پایه معیارهای خود هستند.
آیا روایتهای صورتگرفته خط ثابت دارند و یا در طی زمان میتوانیم تغییراتی در آنها ببینیم؟ اگر تغییر نمیکند چرا؟ و اگر تغییر میکند تحت چه شرایطی تغییر میکند، چرا و چگونه؟
روایتهای صورتگرفته از اصول ثابت و در عین حال متغیر، برخوردارند مثلاً: در روایت اسلامی، وظیفه ذاتی و اولیه زنان، تربیت انسانهایی است که مردان از تربیت آنان عاجزند، پس از آن، حضور سیاسی اجتماعیشان را تأیید میکند یا در روایتهای لائیک یا ضددینی، عاملیت و سوژگی زنان تابع اقدامات غیراعتقادی ثابت متأثر از منفعتهای ملی و طبقاتی است اما همه این روایت ها، رویکردها یا گفتمانها، از اصول متغیری برخوردارند به شدت تابع اوضاع مکان و حتی فشارها و حساسیتهای زمانهاند لذا اگر روایت کمونیستی بر تقدم ایفای نقش رزمی زنان در مقابله با جمهوری اسلامی اصرار میورزید، امروزه این نقش را به مقابله مجازی کشانده است یا اگر روایت ملیگرایانه از ابزار چادرکشی رضاخانی از سر زنان، استفاده میکرد، امروزه میکوشد چادر را حفظ کند اما چادر بدننما یا چادر گلدار را جایگزین آن کند حتی اسلامگرایانی که میخواهند حجاب را قواره چادر حفظ کند در مواجهه با موج سنگین روایتهای دیگر، چادر عربی و چادر دانشجویی را در کنار چادر سنتی پذیرفتهاند. نتیجه اینکه تغییر در طی زمان و بر پایه شرایط و در چارچوب اصول یک اقدام هوشمندانه دینی است اما آنچه مهم است و نیازمند هوشیاری است، آنکه تغییرات مدیریتشده باید به گونهایی باشد که در فرایند چند دهه ما را از اصول ثابت خارج نکند و درجه حساسیتهای دینی را تا این حد تنزل ندهد.
در روایت عاملیت زنان چه سنخهایی مغفول مانده است و چرا؟
در روایت عاملیت و سوژگی زنان باید به عامل تحجر توجه کرد. تحجر در عاملیت و سوژگی زنان مصداقهای فراوانی دارد مثلاً: اصرار بر حضور سیاسی اجتماعی با یک نوع پوشش یا سماجت بر تقدم خانهنشینی، شوهرداری، بچهداری، خانهداری و مهمانداری بر حضور مؤثر و در حد نیاز و ضرورت زنان، نمونهایی از مصادیق تحجر در عاملیت و سوژگی زنان و از مسائلی است که غفلت از بازداشتن آن، به ایفای نقش سازنده همزمان تربیت و مدیرت زنان در عرصه سیاست و اجتماع لطه وارد میکند. ترویج فمینیسم اسلامی هرچند ممکن است از پشتوانه قرآنی، روایی و تاریخی در برخی زمینه برخوردار باشد، حساسیتهای مردان در بخشی از جامعه سنتی ایرانی را در پی خواهد داشت که خود مانعی بزرگ در عاملیتبخشی و سوژگی زنان در مسائل سیاسی اجتماعی در چارچوب اصول ثابت دینی است. حضور بیشتر زنان در عرصههای اجتماعی و حضور کمتر در محیطهای خانگی هم به نقش آنان در انجام وظایف ذاتیشان آسیب میزند و هم مردان را به کاهش حضور اجتماعی زنان ترغیب میکند. جایگزینشدن زنان در مشاغل مردانه هرچند توجیهات زیادی دارد اما همواره با استقبال جامعه مردان مواجه نمیشود. به هر روی از افراط و تفریط در این زمینه نباید غافل بود و نیز، بازخوردگیری از هر اقدامی در زمینه عاملیت و سوژگی زنان میتواند به اصلاح روندهای غلط کمک کند.
در حال حاضر جریان روایت به چه سمتی حرکت میکند و توصیه شما به عاملان روایت چیست؟
توصیه میکنم جریان تقابلی موجود در بین روایتهای مختلف به ویژه در روایتهای متعدد اسلامی چون اصولگرایان- اصلاحطلبان، مسلمانان حوزوی و دانشگاهی یا مسلمانان سنتی و مدرن، به نوعی وفاق ملی در عرصه پذیرش نوعی خاص از عاملیت و سوژگی زنان تبدیل شود. البته توصیه سنگینی است اما اگر بدان دست نیابیم خیلی چیزها را در این عرصه، از دست خواهیم داد. نقش زنان در دستیابی به این هدف و اتخاذ و اجرای استراتژی تعامل همه نگاههای همسو در چارچوب دین، بسیار مهمتر از مردان است. همه میدانیم که نمیتوان در ادامه نگاه تاریخی مردانه به مسائل زنان، امور مربوط به زنان را حل و فصل کرد. با ارتقای زنان در چند دهه اخیر در عرصه علم و دانش و ... آنان بیش از هر زمان دیگری از پتانسیلهای لازم برای اصلاح رویههای غلط درباره عاملیت و سوژگی زنان برخوردارند و حتی بیش از هر زمان دیگری، مردان انعطاف بیشتری برای پذیرش خواستههای زنانه زنان دارند. نقش حکومت و متولیان امر در امر سیاستگذاری و هدایت (فرهنگسازی) نه دخالت، بسیار حائز اهمیت است اما نباید فراموش کنیم که اصلاح امور زنانه و اصلاح نگاه به عاملیت و سوژگی زنان در امور سیاسی اجتماعی، تنها با دستور، صورت نمیگیرد. روشن است نباید در استفاده از تجربه دیگر ممالک اسلامی و غیراسلامی در قالب انسانی، غفلت کرد. باید بدانیم زنان امروز جامعه ایرانی، بیشترین فضای سیاسی اجتماعی لازم را برای عاملیت و سوژگی خود به دست آوردهاند اما هنوز تا نیل به ایدههای انسانی و اسلامی عاملیت و سوژگی زنان فاصله داریم.